در سفرنامه یزد بطور مبسوط در مورد زرتشتیان و آئین و رسوم و پیدایش آتش و پیشینه آتش پرستاری و دلایل تقدس آتش توضیح خواهم داد. و در اینجا تنها به معرفی آتشکده کرمان و موزه مردمشناسی میپردازم. اما چون معمولا کمتر کسی با نماد "فروهر" آشنایی داره، اینجا هم درباره این نماد توضیح میدم.
این آتشکده در سال 1303 ساخته شد. در خصوص آتش مزبور دو تا نظریه هست. یکی اینکه آتش رو طی مراسمی از یزد آوردهاند و دوم اینکه آتش از آتشکده محلی شهر کرمان منتقل شده است. در هر حال نقل است که این آتش از دوره ساسانیان تا به امروز روشن بوده است.
در خصوص ساختمان موزه هم باید عرض کنم که سال 1362 کتابخانه انجمن زرتشتیان بنا شد و نهایتا در سال 1384 در جشن تیرگان از موزه هم رونمایی شد. دو ساختمان مجزا که یکی آتشکده و محل نیایش است و دومی یک ساختمان گرد و دو طبقه است که بخش اداری و موزه است. در طبقه همکف وسایل و ظروف آشپزخانه، لباسهای مخصوص زرتشتیان، مجسمهها، کتابهای قدیمی، سنگ نبشتهها، کوزههای سفالی و . نمایش داده میشوند و در طبقه دوم هم عکسهای قدیمی، وقفنامهها، لوازم خانگی، وسایل قدیمی کشاورزی و . قرار داده شدهاند. بخشی از موزه هم انواع آتشدان، روغنسوز، پیهسوز و چراغ لاله دیده میشود. لباسهای نه با دیرینه ۵۰ تا ۱۵۰ سال و پیشینهای که در اسناد هخامنشی تا ساسانی دیده میشود، نمایشگر پوشش ن زرتشتی است. مخنا، لچک، چارقد، کت، پیراهن و شلوار گلدوزی شده و انواع دیگر لباسهای نه نیز مشاهده میشود. قدیمیترین شی این موزه یک جلد کتاب دستنویس یسنا با قدمت بیشتر از دویست تا سیصد سال و یک عدد آتشدان دستی مربوط به سال ۱۲۰۷ که از سوی یک موبد به موبد دیگر و سپس به آتشکده هدیه شده است.
روی دیوارهای آدریان کرمان تابلوهای نصب شده که درباره آئینهای مختلف زرتشتیان و ایرانیان باستان توضیح داده و من هم عیناً براتون مینویسم:
آئین سیدره پوشی
سدره، پیراهنی بییقه و بیآستین از پارچه نازک و سفید رنگه و اولین جامهای هست که بدن رو میپوشونه؛ جامهای ساده که در فرهنگ زرتشتی نشان سادگی و پاکی محسوب میشه. در پشت و جلو سدره دو کیسه کوچک قرار داره؛ یکی در جلو سینه و نزدیک قلب که گریبان نام دارد و دیگری در پشت که گرده نامیده میشه. چاکی هم در جلو سدره از گردن به پایین قرار گرفته که در انتهای آن کیسه کوچکی قرار میدن که کرفه یا کیسه کار نیک» نامیده میشه. مفهوم این کیسه اینه که همه کارهای نیک انسان روی هم انباشته میشه و او را به شادی و خوشبختی میرساند (کار خوب دونیه). گرده نیز نشانه مسولیتها و وظیفههاییه که هرکس به عهده داره. کُشتی هم بند باریک و بلندیه که روی سدره و به دور کمر میبندند. کُشتی بستن هم مانند دیگر رسومات دین زرتشت، عملی نمادینه و نشانه پیوند با خویشتن، دیگر نیکان، طبیعت و اهورامزادا محسوب میشه. کشتی بندی، بندگیه اهورا مزداست و افراد زرتشتی از زن و مرد و کوچک و بزرگ موظف هستند همواره به جز در زمانهای خاصی مانند استحمام، کشتی رو به کمر ببندند.
و اما آنچه در آتشکده کرمان میخوانیم: در پیام اشو زرتشت آمده است که ای مردم! این حقیقت را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه روشن و ژرفبینی آنها را بررسی کنید. هر مرد و زن راه نیک و بد (دین) را شخصا برگزیند. پیش از فرارسیدن همه به پا خیزند و در گسترش آئین راستی بکوشید. زرتشتیان با دو نشانه شناخته میشوند:
نشان درونی (اندیشه و گفتار و کردار نیک) 2. نشان برونی یا ظاهری (سدره و کشتی)
دین پذیری در باور اشو زرتشت، کاری است که به اختیار انسان و بر پایه دانش و بینش انجام میپذیرد. بر پایه یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، آنگاه که دختر یا پسر به سن هوشیاری و رشد فکری رسید و توانایی گزینش نیک از بد در خود یافت (بین 8 تا 15 سالگی) و اوستاهای بایسته را اَزبر شد، پدر و مادر میتوانند آئین سدره پوشی برای او انجام دهند تا فرزند از زرتشتی زادگی به جرگه زرتشتیان بپیوندد. سدره پوشی برای او به مانند زایش تازه در دین است. در این هنگام فرد عهد و پیمانی تازه با اهورامزدا میبندد و هر روز با بازکردن و بستن دوباره کشتی بر روی سدره (نو کردن کشتی)، پیمان خود را یاداوری و نو میکند. سدره با نام اوستایی "وهومنه وَستره" به معنای "لباس نیک منشی" و کُشتی با نام اوستایی "ائیو وَنگهن" به معنای "کمربند نیک اندیشی" نماد تعهد هر زرتشتی به باورهای دینی و اخلاقی زرتشتی است. با پوشیدن سدره و بستن کشتی آدمی بیان میدارد که به پیوستگی خویش با گیتی و هستی از راه مهر آگاه گشته است و میپذیرد که با دیگر بسته کُشتیان و مردمان نیک گیتی هم پیوند و هم پیمان گردد و راه زرتشت و دین بهی را پیگیری کند.
سدره پوشی زایشی نو و تولدی دیگر است. زایشی مینوی در یک دین بهساز و آباد کننده.
و اما چیدمان سفره سدره پوشی: در هنگام اجرای مراسم سدره پوشی توسط موبد به فرد سدره پوش شونده آب گیاه هوم خورانده میشود. ساقه خشک شده گیاه هوم را همراه با زمزمه اوستا می کوبند و آب هوم به دست می آید که برای ایجاد اعتماد به نفس فرد در هنگام مراسم سدره پوشی به وی خورانده میشود. بر سر سفره سدره پوشی لرک، گلدان گل و سرو، آتشدان، شمع یا چراغ روشن و همچنین ظرف کوچکی از آویشن و برنج قرار داده میشود که به نشانه سلامتی و خوشبویی، شادمانی و تداوم زندگی است. همچنین کیک، شیرینی، نقل سفید، میوه و گلاب و آیینه نیز بر سر سفره سفید گذاشته میشود که در پایان مراسم سدره پوشی با آن از حاضرین پذیرایی میشود.
آئین گاهنبار
روی در و دیوار آتشکده کرمان اینگونه نوشته شده است: "گاه" به معنای "زمان" و "بار" به معنای "بار دادن" است. زرتشتیان بر این باور هستند که میتوانند با توانمندیهای خود به دیگر مردمان گیتی چه به صورت مادی و چه بصورت مینویی داد و دهش کنند. گاهنبار (گاهانبار/ گهنبار) نام شش جشن سالیانه است که هر کدام به مدت پنج روز برگزار میشود و زرتشتیان را در آیینی مینویی گردهم میاورد تا در کنار ستایش پروردگار بینیاز به داد و دهش پرداخته شود و هماروزی و شادی راستین را در جامعه افزونی بخشد.
مهمترین اصول فلسفه گهنبار چنین است:
نیایش همگانی اهورامزدا و ستایش و بزرگداشت آفریدههای مینوی و مادی
داد و دهش، خیرات و بهرهمند شدن از یاری یکدیگر
هماروزی و همبستگی بهدینان و گسترش روح برادری، برابری یگانگی و آموزش آموزههای اشو زرتشت
شادی راستین و خردمندان
گهنبار جشن آفرینش است و در هر چهره گهنبار از "میدیوزرم" تا "همس پت میدیم" به ترتیب آسمان، زمین، گیاه، جانور و انسان آفریده شده و برگزاری گهنبار در این چهرهها یادمان شادی آفرین آفرینشهای شش گانه است.
خوب میبینم که باید بیشتر توضیح بدم: از طرفی گاهنبار به جشنهای فصلی گفته میشه که ریشه در کشاورزی و دامداری داره. از طرفی داستان از این قراره که مثلا پس از برداشت محصول جشن میگرفتند. و اما از طرف دیگر هم اینطور نقل شده است که اهورامزدا دنیا را درشش روز آفرید و هر روز نامی دارد:
اسم گاه | تاریخش | از طرفی | از طرف دیگر |
1میدیوزرم (Maidh-yo-zarem) | 15 اردیبهشت | نیمه بهار، زمین سبز است و گیاهان جان دوباره میگیرند | آسمان آفریده شد |
میدیوشهم (Maidh-yo-shema) | 15 تیر | زمانیکه محصولات تابستانی و علوفه برداشت میشود | آب آفریده شد |
پَـیتهشَـهیم (Paiti-shahem) | 30 شهریور | زمانیکه گندم درو میشود | زمین آفریده شد |
اَیاسریم (Aya-threm) | 30 مهر | این کلمه در اوستا به معنای بازگشت است و در این زمان چوپانان به خانه برمیگردند | گیاه آفریده شد |
میدیاریم (Maidh-ya-rem) | 20 دی | نیمه زمستان است و زمان استراحت کشاورزان | جانوران آفریده شدند |
هَـمَـسپَـتمَدُم (Hamas-path-maedem) | آخرین روز سال کبیسه، یعنی 365 اُمین روز سال | هم زمان بازگشت درگذشتگان است و هم آغاز بهار است و طبیعت جان دوباره میگیرد. | مردمان آفریده شدند |
جشن یک واژه کهن ایرانیه که از ریشه یز(yaz) به معنی نیایش و پرستش و همریشه یسن(yasn) و یشت(yast) به معنی سرودهای نیایشی و ایزد به معنای نیایش است. پس در اصل جشن عبارت بوده از آیین نیایشی که مردم گرد هم میآمدند و با مراسم خاص خدا را نیایش میکردند. این نیایشها با رقصهای مذهبی و سرود و موسیقی همراه بوده است. گفته میشه این جشنها حتی قبل از زرتشت هم در ایران برگزار میشدند. هر کدوم از این جشنها به مدت پنج روز برپا میشوند و آخرین روز گاهنبار مهمترین روز آنست.
ضمنا نظریه سوم هم اینه که هدف از برگزاری تمام این جشنها "داد و دهش" بوده یعنی مردم در کنار هم قرار بگیرند و همگان بر سر یک سفره بنشینند و ستایش و نیایش کنند و از حال و احوال هم مطلع باشند.
و اما ادامه توضیح آئین گاهنبار که بر روی دیوارهای آتشکده کرمان میخوانیم:
سفره گاهنبار:
چون گاهنبار، برای بزرگداشت آفرینش اهورای هستیبخش برگزار میشود، بر روی سفره آن نشانههایی از امشاسپندان و عناصر دینی میگذارند:
موبد و زمزمه اوستا به نشانه سپنته مینو و آفرینش انسان
شیر و تخم مرغ به نشانه امشاسپند وهمن (بهمن) و آفرینش چهارپایان
آتشدانی از آتش و بوی خوش به نشانه اَردیبهشت و آفرینش آتش
ظرفهای روزین/ رویین (یک پیاله از جنس روی که شبیه کاسه است) و مسین به نشانه اَمشاسپند شهریور
همه لوازم گاهنبار بر روی زمین یا میز چیده میشود، به نشانه اَمشاسپند سپندارمز و آفرینش گیاهان
ظرفی آب به نشانه اَمشاسپند خرداد و آفرینش آب
گلدانی از گیاهان همیشه سبز مانند مورد و سرو به نشانه اَمشاسپند امرداد و آفرینش گیاهان
خوراکهای سنتی شامل سیروسُداب (یا "سیرو سداو" که یک خوراک سنتیه زرتشتیان هست که روی سفره درگذشتگان میگذارند. این خوراک شامل سیر و گیاه سداب و نعناع و . هست که معتقدند نه تنها خاصیت درمانی و ضدعفونی داره، بلکه اصطلاحا به مجلس رنگ و بو میاره و روح درگذشتگان هم شاد میشه) سیرو یا سیروگ (سروگ که یه جور نونه که خمیر رو پهن میکنند و در روغن سرخ میکنند – یزدیها بهش "نان سوروک" هم میگن) دونو خوراک آئینی ویژه در کرمان (توضیح اینکه کرمانی ها به دانه دونه» و با افزودن واو به این غذا را دونو می گن. پایین دربارش توضیح دادم).
در پایان نیایشها، دهش و خیرات گاهنبار که معمولا لرک-Lork- (میوههای خشک و خام و خاص شامل پسته، بادام، گردو، برگه هلو، سنجد، کشمش ، انجیر خشک، خرما) بین باشندگان تقسیم میشود. هفت مدل حبوبات شامل عدس، ماش، لوبیا چیتی و چشم بلبلی، نخود، گندم، جو و برنج رو میپزند و بعد سیبزمینی نگینی شده و پیاز داغ و . اضافه میکنند. به دونو، حلیم گیاهخواران هم میگن)
باور زرتشتیان اینست که با حضور در مراسم آفرینگان گاهنبار و نیایش دسته جمعی اهورامزدا، با کسی که بنیان این رسم و خیرات را نهاده است، همبهره و در کار خیر با او شریک میشوند.
آئین گواهگیری (ازدواج)
اشو زرتشت در گات فرموده است: ای نوعروسان و ای تازهدامادان، دین را از روی خرد باور کنید و راه زندگی را با منش نیک بپیمایید و کوشش کنید تا در انجام کار نیک از دیگری پیشی بگیرید. تنها با این روش میتوانید زندگی شادیبخش با همسر خود داشته باشید و کامیاب و رستگار شوید.
واژه "گواه" به معنای شاهد و مراسم "گواهگیری" همان مراسم عقد است که در مفهوم شاهد و گواهبری پیوند شویی بین زن و مرد است. این آئین زن و مرد را به نام همسر به هم وابسته میکند تا توانایی آنها در سازندگی و پیشرفت رسایی یافته و شادیشان افزوده گردد. این پیوند بر پایه خرد، دوست داشتن، همکاری و همبستگی به سازندگی استوار است و از نادانی، هوس، خودخواهی و ویرانگری به دوره است.
در آئین زرتشت هر فرد از روی خرد و با آزادی کامل همسر خود را برمیگزیند. در این آئین تعدد زوجات روا نیست و ازدواج با محارم نکوهیده است.
زرتشتیان به جشن عروسی "سور" نیز میگویند. در گذشته عروس لباس سبز میپوشیده و تور پارچهای سبزرنگ روی سر میانداخته و داماد نیز کلاه سبز مخصوصی بر سر میگذارد و روی شانه راست او دستمال سبز میانداختند.
برادر یا یکی از بستگان نزدیک داماد پشت سر او میایستد و در دست یا در سینی کوچک یک دستمال سبز، یک انار شیرین، یک تخممرغ، یک قیچی، کمی نقل و شیرینی و آویشن به همراه نخ و سوزن سبز را بالای سر داماد نگه میدارد.
خوان یا سفره ازدواج (گواهگیری):
سفره گواه سبز است و چیدمان آن به شرح زیر است:
کتاب اوستا و کُشتی: نشان این که فرزندان عروس و داماد بعدها بنا بر قوانین دین زرتشت و برابر با دستوران آن رفتار میکنند.
نگاره اشو زرتشت: نشان اینست که ما زرتشتی و از پیروان اشو زرتشت هستیم.
قند سبز: که نمادی از شیرینکامی، خوشبختی و سبزبختی است که بعد از گواهگیری بعنوان هدیه به موبدی که گواه گرفته میدهند.
تخممرغ: نشانه زایش و باروری و آغاز یک زندگی نو و یادآور اینست که همه اختیارات پدرو مادر نسبت به فرزندانشان را از خود سلب کرده و آن را بیرون میاندازند و تنها اگر از آنها راهنمایی خواستند این کار را انجام میدهند ولی زوج جوان را مجبور نمیکنند که بنا بر میل آنها رفتار کنند.
قیچی: نشانهای از گشایش در کارهاست و همچنین اینکه زن و مرد هر کدام همانند دو لبه قیچی باید با هم همکاری کنند تا بر دشواریهای زندگی پیروز گردند.
نخ و سوزن: نشان پیوند و دوختن است و نمادی از جلوگیری از گسستهای به وجود آمده در زندگی و دوختن فاصله بوجود آمده با نخ و سوزن معنوی
انار شیرین: نشانه همبستگی و داشتن فرزندان زیاد و شیرین بودن آن نمادی است از شیرین کامی.
آویشن، برگ گل سرخ و برنج یا جو: نشانه زندگی، نمادی از مهر و خوشبویی، فراوانی و تداوم، برکت و تندرستی که موبد هنگام خواندن اوستای تندرستی روی شانه عروس و داماد میریزد.
لُرک: خشکبار ویژه عروسی که روی آن نقل و شیرینی ریخته شده است و نشانهای از فراوانی و فراخ روزی و دادههای نیک اهورایی است.
شمع، لاله و مجمر آتش: نمادی از دانایی، روشنایی و راستی و پاکی در زندگی
گلاب: نمادی از خوشبویی و شادابی. (آب هم از نشانههای روشنی و به مفهوم درک درست از قوانین زندگی است.
آینه: یکی دیگر از نمادهای روشنی در فرهنگ زرتشتی است و همچنین روراست بودن با خویشتن و دیگران و دیدن خویشتنی راستین.
ادامه دارد .
- سفرنامه کرمان، بخش اول (تاریخ کرمان)
- سفرنامه کرمان، بخش دوم (مجموعه گنجعلی خان)
- سفرنامه کرمان، بخش سوم (گنجعلی خان)
- سفرنامه کرمان، بخش چهارم
- سفرنامه کرمان - بخش پنجم - سوغات کرمان
- سفرنامه کرمان، بخش ششم (گنبد جبلیه: موزه سنگ)
معرفی معماری باغ ایرانی (Persian garden)
سفرنامه کرمان، بخش هفتم (آتشکده *آدریان* زرتشتیان کرمان، موزه مردم شناسی - 1)
هم ,سدره ,یک ,روی ,زرتشتیان ,نیک ,است و ,است که ,و در ,به نشانه ,سدره پوشی ,آتشکده کرمان میخوانیم
درباره این سایت