حمام گنجعلیخان
از حمامهای معروف ایران است. این حمام در حال حاضر به خاطر مجسمههای مومی –ساخته شده از موم- یک موزه مردم شناسی در کرمان است. در واقع اولین جایی بوده که از چهره و ظاهر مردمان قدیم مجسمههای مومی ساختند و در معرض دید عموم قرار دادند. سردر حمام کرمان در میان حمامهای تاریخی ایران منحصربهفرده و مملو از مقرنس کاری و نقش و نگارهایی از جنگ و داستانهای شاهنامه بر روی آن حکاکی شده. قشنگتر اینکه در میان این نقشها کتیبه سنگی وجود داره که روی سنگ مرمر به رنگ سبز نوشته شده: "کَس نداده نشان در جهان چنین حمام" که اگر این آخرین مصرع را به حروف ابجد تبدیل کنیم عدد 1020 بدست میاد که سال ساخت حمام است. (هجری قمری)
اینجا جا داره یک پُز بدم که یکی از شگفتیهای ایران عزیز اینست که از زمان هخامنشیان (و چه بسا قبل از آن دوران) ما در ایران حمام داشتیم. این در حالیست که مردم جوامع دیگر برای از بین بردن بوی بدن به عطرها روی آوردند.
و اما: حمامهای سنتی و قدیمی ایران غالبا پلن مشخصی دارند که براتون میگم.
از درب ورودی وارد هشتی میشید (یعنی اولین فضای سرپوشیدهای که متصل به کوچه و فضای خارجی است)، از راهرو کوتاهی که عموما پیچ و خم داره عبور میکنید و وارد فضای بزرگی میشید که "سربینه حمام" نامیده میشه. جالب اینکه از ورودی حمام تا سربینه حمام به تدریج ارتفاع بنا کم میشود، یعنی انگاری که شما یک شیب ملایم و سرپایینی رو طی میکنید. این شیب به این خاطر بوده که اولاً آب سطحی جاری راحتتر در دسترس قرار بگیره (چون آب حمام از آب قنات، چشمه و چاه تامین میشده، بنابراین آب قنات راحتتر داخل حوضها و خزینه حمام سرریز میشده است) دوم اینکه حمامها در زمستان زودتر گرم میشدند.
سربینه حمام فضای بزرگیه که اطرافش سکوهایی قرار گرفته است. قدیمها زیر این سکوها، حفرههایی بوده که طی مرمّت کاریها متاسفانه پر شدند (الان نیست! لطفا اینجوری در عکسها دقت نکنید! اما در حمام ویل شیراز هست) و قدیمها رخت و لباس و بقچه حمام و وسایل شخصی را در حفرهها قرار میدادند.
سربینه علاوه بر اینکه محل تعویض لباس بوده، ویژگی متمایز دیگری هم داشته (واقعا دَم پیشینیان گرم). قاعدتا کسی که وارد حمام میشده، مدتی را در قسمت سربینه برای درآوردن لباس طی میکرده. همچنین فردی که از گرمخانه خارج میشده هم بدنش گرم و تبدار بوده، و برای لباس پوشیدن و مشتمال گرفتن و . در این فضا توقف میکرده. بنابراین دمای بدنش در هر دو حالت متعادل میشد و بنابراین بر اثر اختلاف دمای بدن از دو فضای خارجی و گرمخانه، فرد دچار زکام و سرماخوردگی نمیشد.
بعد از سربینه راهروهایی میبینید که اتاقکهای کوچک سرویسهای بهداشتی و نظافتخانه در آنها ساخته شدهاند.
در گرمخانه حمام عمل استحمام صورت میگرفته. آب گرم حمام از خزانه (خزینه) تامین میشد. بدین صورت که خزانه حوض بزرگی به ارتفاع یک و نیم متر بوده و این حوض با همان ملات ساروج که در بالا توضیح دادم آب بندی میشد. در کف خزینه حفره بزرگی قرار داشته که یک صفحه فی از آلیاژ مس تعبیه میشد (مس بیشترین تبادل گرمایی رو داراست). زیر خزینه یک اتاقک (فضای خالی) بوده که به آن "تون حمام، گُلخند، آتشدان یا آتشخان" گفته میشد که در آتشدان بوسیله هیزم یا فضولات حیوانی و آتشی روشن میکردند و صفحه فی داغ میشده و آب خزینه رو گرم میکرده.
به کسی که مسئول روشن نگه داشتن آتش در تون حمام بوده است "تونچی" یا "تونتاب" گفته میشد. – یاد ضرب المثل "تون به تون بشی" افتادم، چون تونتابها همیشه به خاطر دود آتش سیاه و کثیف و دودی بودند، این اصطلاح رو به کار می بردند، یعنی که ایششششششالا بری در تون حمام و سیاه سوخته بشی و قیافت قابل تشخیص نباشه و من نبینمت!
جالب اینکه ایرانیان باستان از هوای گرم ناشی از سوخت مواد سوختنی هم بهرهبرداری میکردند. بدین ترتیب که کانالهای باریکی در کف حمام کشیدند که "گربه رو" نام داشت و هوای گرم را از طریق این کانالها به زیر سنگهای کف حمام (که سنگ مرمر بوده چون وقتی تمیز میشه برق میزنه و بهداشتی تره) هدایت میشد و فضای حمام هم گرم میشد.
و اما کاربرد اجتماعی حمام هم بر کسی پوشیده نیست. قدیمها ملت ما حداقل از صبح تا ظهر رو در حمام میگذراندند و با خودشون ناهار و میوه و . به حمام میبردند و به همین دلیل حمام پایگاه اطلاعرسانی اهالی محل بوده است. مثلا اگر کسی به مشکل میخورد یا محصولش روی زمین مانده بود براش گلریزون راه مینداختن و . .
در مورد بهداشت خزینه هم عرض کنم که گل و لای کف خزینهها هر چند روز یکبار با وسیلهای بنام "لجن کش" پمپ میشد و همه روزه مقداری آهک در آب خزینهها میریختند تا آب ضدعفونی شود.
در اطراف حمام هم معمولا دوتا حوض بزرگ میساختند. از آنجا که آب گرم موجب کسلی میشه، در حوضها آب خنک میریختند تا فرد آبی به دست و پا بزند و خنک و سرحال بشه.
سنگ ساعت، سنگ زمان، سنگ قبله
این سنگ یکی از جذابیتهای حمام گنجعلیخانه. دو تا سنگ با رنگی شبیه به رنگ قرمز در گرمکن حمام قرار داره. این سنگ درواقع ساعت حمام بوده (ساعت نبوده اون موقعها) به این ترتیب که با تابیدن نور خورشید، مردم زمان طلوع و غروب خورشید رو تخمین میزدند. (دیگه شما ببینید که این ملت ما چه همه وقت توی حمام میبودند! فکر کنم شفاف میشدند و نور از خودشون هم عبور میکرده!)، زمانی که آفتاب به وسط آسمان میرسید نور درست در وسط سنگ قرار داشته و نظافتمندان! داخل حمام متوجه میشدند که به میانه روز رسیدهاند. از آن زمان به بعد نور خورشید کمکم به سمت قسمتهای پایینی سنگ حرکت میکرده یعنی که شب شده دست بجمبونید میخوایم ببندیم!!!
ضمناً حمام گنجعلیخان عمومی بوده و در زمان استفاده حاکم، کل حمام را قُرق نمیکردند و حاکم در قسمت جداگانهای استحمام میکرده است.
آب انبار گنجعلیخان
در ضلع غربی و در میانه بازار قرار گرفته است.
لیدر جان توضیح دادند که معمار کل بنای گنجعلیخان "استاد سلطان محمد معمار یزدی" بوده و این مجموعه طی سالهای مختلفی ساخته شده و تمام اثر به یکباره بنا نشده است.
همیشه در نوشتههام تاکید میکنم که بخش اعظم سرزمین ما دارای آب و هوای گرم و خشکه که در مناطق مرکزی تا جنوبی ایران نمود بیشتری داره. در سفرنامه قشم و توصیف چاهکوه توضیح دادم که "آب" برای ما ایرانیها همواره عنصر گرانبهایی بوده و این ارزش تا حدی هست که مقدس محسوب میشه. الهه آب در ایران باستان "آناهیتا" بوده که مردمان او را نیایش میکردند. در سفرنامه همدان بطور مفصل درباره معبد آنّا توضیح دادم.
ایرانیان باستان سازهای اختراع کردند که بتونند از این عنصر گرانبها در فصول گرم سال هم بهره ببرند و آب خنک برای نوشیدن داشته باشند. اونها فضایی رو در داخل زمین ایجاد کرده و منبع استوانه شکلی حفر میکردند و دور تا دور این استوانه رو با ملات ساروج میپوشاندند.
ساروج ملاتی کاملا ایرانی است. ساروج متشکل از سه ماده اصلی بوده: خاکستر آتش، آهک کشته شده و سفیده تخم مرغ و در بعضی مواقع مواد دیگری مثل خاک رُس (برای چسبندگی بیشتر)، و موی بز استفاده میشد. (ساروج یكی از مصالح قدیمی مصرف شده در ایران و بعضی كشورهای كنار خلیج فارسه كه تاریخ شروع كاربرد دقیقش رو نمیتوان حدس زد ولی امروزه نمونههایی ۷۰۰ ساله از ساروج در نقاط مختلف ایران یافت میشه. آخرین باری كه در ایران از ساروج استفاده شده حدود هشتاد سال قبل و در ابتدای دوره پهلوی بوده كه از این تاریخ به بعد این ملات كلاً به فراموشی سپرده شده و از صحنه معماری ایران حذف شده و فقط در كتب مصالح به آن اشاره شدهاست. ساروج مخلوطی از آهک و خاکستر یا مدفوع حیوان است که با گل و آب مخلوط میکنند و بعد از اینکه خشک شد در کوره آتشین میسوزانند تا اینکه به ساروج تبدیل بشه. بعد نرم میکنند تا خاکستر در آب به مرور ایندرید کربنیک!!! را جذب کند و آهکش بصورت سنگ آهک که محکم و پایدار است در آید. در دروان گذشته ساروج از اهمیت خاصی برخوردار بوده و جهت ساختن حوض، آب انبار، برکه، گرمابه و بنای خانه و سد کاربرد داشته است.)
میفرمودم .
بنای اصلی استواهای شکل آب انبار رو با ساروج آببندی میکردند و برای آب انبار گنبد هم میساختند تا طبق خاصیتی که گنبد داره، هوا در آب انبار در جریان باشه. آب انبار رو به چند دلیل در فضاهای تاریک تعبیه میکردند: اول اینکه بر اثر گرمای تابش و جریان هوا "آب" تبخیر نشه. دوم، تابش خورشید باعث رشد جلبکها و . نشه و سوم اینکه آب خنک بمونه و گرم نشه. این خنک موندن تا حدی بوده که به آب انبار گنجعلیخان، "شربتخانه" گفته میشد.
از آنجا که آب در آبانبارها ساکن و بدون حرکت بوده، برای جلوگیری از گندیدن آب به آن آهک و نمک اضافه میکردند. پس از مدتی که آهک و نمک ته نشین میشد، از ارتفاع حدوداً یک متری (بالای) مخزن لولهای میکشیدند و از دیوار مخزن خارج میکردند و روی آن شیر آب نصب میکردند. به این دلیل لوله را در ارتفاع بالاتر نصب میکردند که گل و لایی که از قنات وارد آب انبار شده است، پایینتر از لوله قرار داشته باشه و فقط آب از لوله خارج بشه.
به پلههای ورودی آب انبار "راه شیر" و به قسمتی که شیر آب را باز میکردند "پاشیر" گفته میشد.
معماری آب انبار کرمان طی زمان تغییر کرده است. دیوار مخزن را برداشتهاند و قرار بوده مخزن را به مکانی توریستی و چایخانه و . تبدیل کنند. یه مدت کوتاه چایخانه شده، سطح آب بالا اومده و بنا نشست کرده و بوی نم و رطوبت همه جا رو برداشته. از سال 92 قراره که بسازند و تعمیر کنند و توریستها بیان و چای و شربت بخورند و پول دربیاد. ولی هنوز سطح آب "خودش" پایین نرفته و اساتید و حضرات منتظرند که آب تبخیر بشه و نمها خشک بشه و اینا فقط پول بشمارند. خلاصه که الان باز نیست و بسته است و فقط میتونید بر اساس فرمایشات بنده خلاقیت بورزید و تصور کنید که اون پایین مایینا چه خبره.
ادامه دارد .
معرفی معماری باغ ایرانی (Persian garden)
سفرنامه کرمان، بخش هفتم (آتشکده *آدریان* زرتشتیان کرمان، موزه مردم شناسی - 1)
آب ,حمام ,بوده ,رو ,ساروج ,میکردند ,آب انبار ,و در ,بوده که ,بوده و ,میکردند و
درباره این سایت