محل تبلیغات شما

 

حدود سیصد سال پیش و طی سال‌های 800-1000 شمسی، سلسله صفویه به مدت دویست سال بر ایران حکومت کرد که فعالیت‌های ی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری در ایران داشت. بنیانگذار این سلسله، شاه اسماعیل یکم بود که در سال ۸۸۰ شمسی در تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه صفوی هم شاه سلطان حسین بود که در سال ۱۱۰۱ شمسی طی یورش افغان‌ها شکست خورد. گفته می‌شه دوره صفویه یکی از مهمترین دوران تاریخی در ایرانه، چرا که با گذشت حدود هزار سال پس از ساسانیان و دوران پسا اسلام! یک حکومت پادشاهی متمرکز ایرانی تونست بر سراسر ایرانِ آن روزگار فرمانروایی کنه. البته بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مثل صفاریان، سامانیان، آل بویه و سربداران داشتیم اما هیچ‌کدوم نتونسته بودند تمام ایران رو تحت پوشش خودشون قرار بدهند و میان مردم ایران یکپارچگی ایجاد کنند. به تعبیری صفویه دوران اوج تمدن اسلامی در ایران بوده است.

بسیار خلاصه توضیح بدم که در این دوران "مذهب شیعه" مذهب رسمی کشور شد و بدین ترتیب ایران از بقیه کشورهای جهان اسلام و به ویژه امپراتوری عثمانی جدا و متمایز شد. دوم، در زمان شاه عباس ارتش منظمی پایه‌ریزی شد که عثمانیان و ازبک‌ها و پرتغالی‌ها و. رو شکست دادند. سوم، زبان فارسی به‌عنوان زبان رسمی کشور اعلام شد. چهارم، اصفهان پایتخت ایران شد و هنرهای نقاشی و خوشنویسی و معماری و . و تزیین بناهای اسلامی تقریبا به اوج رسید. پنجم، کلی شاعر و فقیه و دانشمند مشهور در این دوره داشتیم از جمله صائب و وحشی بافقی و میرداماد و ملاصدرا و شیخ بهایی.

و اما در میان سرداران دلیر دوران صفویه، گنجعلیخان که از مقّربان شاه عباس بود و شاه توجه، علاقه و احترام ویژه‌ای برای وی قائل بود به حکمرانی کرمان انتخاب شد. -مرحوم باستانی پاریزی در کتاب تاریخ کرمان و همینطور کتاب گنجعلیخان بطور مبسوط درباره این شاهزاده توضیح داده‌اند که مطالعه کتابهای زیباش رو پیشنهاد می‌کنم- گنجعلیخان حدود سی سال حکمران کرمان و مکران بود و بیشتر بناهای کرمان مربوط به زمان اوست. گفته می‌شه گنجعلیخان سردار با خرد و دلیری بود که علاوه بر اینکه در دوران حکومت خود دوشادوش شاه عباس در جنگ‌های ایران هم حضور داشته، به موازات ثبات ی و اقتصادی هم در کرمان به‌وجود آورده است.

 

تندیس گنجعلی‌خان در کرمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در خصوص سبیل مبارک جناب گنجعلیخان و سیر تطّور ریش آقایان خدمتتون عارضم که در نقش‌های برجسته به‌جای مانده از عهد باستان و هخامنشیان و بالاخص در دوران مادها و پارس‌ها، مردان با ریش و سبیل دیده میشن. در آن زمان آراستن مو و ریش آنقدر امتیاز و آپشن محسوب می‌شده که تراشیدن ریش و سبیل و بریدن گیسوی ن، نوعی تنبیه بوده (گیس بریده و این حرف‌ها). شاهان هخامنشی دارای ریش‌های بلندی (بلندتر از بقیه) بودند که معمولا آراسته و تزیین شده بود. اما از زمان اشکانیان ریش بی‌اهمیت می‌شه تا حمله اعراب به ایران که دوباره ریش مُد می‌شه و عناصر ذکور به گذاشتن ریش روی میارن.

از زمان مغولان تا صفویان ریش بی‌اعتبار شده و سبیل چنگیزی مُد میشه تا زمان شاه‌عباس کبیر که -گفته می‌شه- از ریش خوشش نمیامد و ریش بلند را "جاروی خانه" تعبیر می‌کرد. بنابراین بازار ریش در زمان شاه عباس کبیر کساد شد و سبیل دوباره رونق پیدا میکنه. شاه عباس در ابتدای سلطنت دشمنان و رقبای سرکش داخلی و خارجی را سرکوب کرد، که حدوداً ده سال زمان ‌بُرد، و سپس به دغدغه‌های بسیااااار مهمتری پرداخت و با صدور یک فرمان به همه مردان ایرانی دستور داد که ریش‌های بلند خود را از ته بتراشند. حتی ون هم از این دستور معاف نبودند، اما گذاشتن سبیل آزاد بود و خود شاه عباس هم در تصاویر با سبیل بلند و افراشته دیده می‌شه.

لذا سپاهیان و سواران کهنسال دوران صفویه هم فقط دو سبیل بزرگ و چخماقی داشتند که مرتباً تقویت و خوشکل کرده و جلا می‌دادند و تا بناگوش می‌رساندند که مانند قلابی در آنجا بند می‌شد. ضمنا مدل سبیل‌گذاری به گونه‌ای بود که برند سبیل رجال دولتی و سردمداران و حاکمان به نام شخص ایشان رجیستر می‌شد و  مردم عادی اجازه نداشتند خود را آن مدلی بیارایند.

عشق و علاقه شاه عباس به سبیل گذاشتن تا حدی بود که دارندگان سبیل افراشته‌ و شاه‌عباسی نه تنها مورد توجه شخص اول مملکت بودند، بلکه به فراخور کیفیت و تناسب سبیل، حقوق و مزایای بیشتری دریافت می‌کردند. این نوع اضافه حقوق و مزایا که صرفاً برای خاطر سبیل پرداخت می‌شد در عرف و اصطلاح عامه به "باج سبیل" تعبیر می‌شد چرا که سبیل دارها تنها به میزان و مبلغی که از شاه یا حکام و فرماندهان وقت بر طبق حکم و فرمان اخذ می‌کردند قانع نبودند و غالباً از کدخدایان و روستاییان و طبقات ضعیف پول و جنس و اسب و آذوقه به عنوان باج سبیل دریافت می‌کردند. همینطور، آرایشگرانی که با چرب کردن سبیل شاهان و حاکمان می‌تونستند شکل و فرم زیباتری به سبیل بِدن، عایدی و پاداش بهتری داشتند و اصطلاح سبیل چرب کردن” هم از همان زمان باب شده است.

به‌علاوه اصطلاحاتی مثل "پول بده روی سبیل شاه نقاره بزن"، در مجلس " سبیل به سبیل نشستن" و "سبیل به باد دادن" هم از همین روزگار نشات گرفته است.

خلاصه که سبیل مبارک گنجعلی‌خان مال خودشه و اون موقع کسی این شکلی نبوده.

 

سیر تطّور ریش در ایران .

 

برگردیم به کرمان .

مهمترین اثر گنجعلی‌خان در کرمان مجموعه بنای گنجعلی‌خان است که در واقع موزه‌ای زنده از تاریخ کرمان است و شامل بازار، حمام، میدان، کاروانسرا، آب‌انبار، مسجد و ضرابخانه (موزه سکّه) است که طی سال‌های متفاوتی از حکمرانی وی با همّت استاد سلطان محمد معمار یزدی ساخته شده است. این مجموعه یازده هزار متر مربع مساحت دارد.

گفته می‌شود گنجعلی‌خان بناهای دیگری شامل رباط زین‌الدین (کاروانسرای گنجعلیخان) در راه یزد- کرمان، حوض خان در راه کرمان - مشهد و تعدادی قنات در شهر کرمان نیز به یادگار داشته است که البته در لشکرکشی‌های آقا محمدخان صدمات جبران ناپذیری دیده‌‌اند.


 

بازارگنجعلی‌خان

در سفر کرمان برامون توضیح دادند که این بازار طولانی‌ترین راسته بازار ایرانه و مانند بازارهای سنتی بقیه شهرهای ایران عزیز طاق نماهای آجری، تیمچه‌ها و سراهای مختلفی داره که به طول سه متر و بصورت مستقیم طراحی شدند. در واقع یک راسته اصلی از مغازه‌هاست و مانند (مثلا) بازار تهران خیلی پیچیده و "تو در تو" نیست. لیدر جانمان توضیح دادند که در دو سمت بازار دروازه‌های ورودی (دروازه شهر) و دروازه خروجی شهر (دروازه ارگ) قرار داشته و دارند. در سه ضلع میدان، بازار واقع شده و در یک ضلع مدرسه گنجعلیخان واقع شده است.

 

میدان گنجعلیخان

معماری میدان مشابه نقش‌جهان اصفهان و بر اساس شیوه معماری اصفهانی ساخته شده و دارای حوض آب، فضای سبز، طاق‌نماهای آجری، کاشی‌کاری و . است. گویا میدان کرمان عمومی و میدان اصفهان شاه‌نشین بوده است. همچنین بلندترین بادگیر کرمان که در مجاورت بازار قرار گرفته هم از داخل میدان دیده می‌شه. صاحبان فن معتقدند که این میدان به لحاظ اصول شهرسازی هم ازجمله میادینی است که استانداردهای میادین قدیمی ایرانی رو داره و عناصر شاخص شهری در اطرافش با تناسبات معین و درستی قرار گرفته و محور پیاده است و اصلاً هیچ خودرویی در میدان تردد نمی‌کنه. میادین عموما محل تجمیع مردم و سربازارن بوده‌اند و حوادث تاریخی مثل گردهمایی‌ها، حل و فصل اختلافات، شور و م‌ها و ابلاغ احکام و . در این محل انجام می‌شده است.

 

چهارسوق: جونم براتون بگه که وقتی که دو تا راسته بازار با هم تلاقی می‌کنند، به اون نقطه چهارسوق می‌گفتند. در چارسوق بازار کرمان، راسته بازار ارگ، راسته بازار مسگری و راسته بازار میدان قلعه (بازار وکیل) به هم می‌رسند و بنابراین مکان مهم و پرترافیکی بوده و هست. در این چهارسوق با استفاره از علم و هنر کاربندی در معماری، سقف و پلان شانزده ضلعی و هشت ضلعی کم کم به دایره و گنبد تبدیل شده که این گنبد از فضای میدان هم قابل مشاهده است. نقاشی‌های چهارسوق مربوط به دوره قبل از ظهور رضا عباسی – نقاش برجسته عصر صفوی و دربار شاه‌عباس- است. در این نقاشی‌ها نماد شیر و خورشید ترسیم شده است -درباره تاریخچه شیر و خورشید پیشنهاد می‌کنم توضیح جامع احمد کسروی رو مطالعه کنید که بصورت فایل pdf هم در گوگل (به یاری فیلتر بشکن) قابل دسترسی است- ضمناً لطفا زوم کنید تا نقاشی‌های سقف رو ببینید.

 

 

 

ادامه دارد .

 

معرفی معماری باغ ایرانی (Persian garden)

سفرنامه کرمان، بخش هفتم (آتشکده *آدریان* زرتشتیان کرمان، موزه مردم شناسی - 1)

سفرنامه کرمان، بخش ششم (گنبد جبلیه: موزه سنگ)

سبیل ,هم ,بازار ,کرمان ,شاه ,ریش ,که در ,شاه عباس ,راسته بازار ,و سبیل ,بود که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گام های نصب و راه اندازی